Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش عصر ایران؛ جابر تواضعی در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، درباره‌ی قطع یک درخت در باغ فین کاشان نوشت:

بیستم خرداد امسال بر خلاف چیزی که در تقویم و به نام روز جهانی صنایع دستی برایش سند خورده، برای میراث فرهنگی کشور و دوستدارانش روز خوش‌یمنی نبود. سایت «اهل کاشانم» در یادداشتی از محمد مشهدی نوش‌آبادی و به نقل از حمیدرضا جیحانی، یکی از اعضای شورای راهبردی باغ فین، از قطع یک چنار ۲۲۰ ساله فتحعلی‌شاهی بدون اطلاع شورای راهبردی باغ و رئیس اداره میراث کاشان خبر داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گفته جیحانی، قطع این درخت که یکی از چند چنار باقی‌مانده از حکومت فتحعلی‌شاه بوده، به هر دلیلی باید با کارشناسی دقیق و طی مراحل قانونی صورت می‌گرفت.

سؤالی که مشهدی نوش‌آبادی به‌عنوان یک کاشان‌شناس و عضو هیأت علمی دانش‌گاه کاشان در پایان این یادداشت مطرح کرده بود، این بود که چه کسی باید پاسخ‌گوی این فاجعه فرهنگی و زیست‌محیطی باشد؟

اُتانازی برای درخت قاجاری

انتشار وسیع این یادداشت در فضای مجازی، روز بعد (۲۱ خرداد) مدیر پایگاه باغ فین کاشان را به واکنش واداشت. سمیه فرهادی در گفت‌وگو با فارس، ضعف فیزیولوژیک، آلودگی به قارچ ناتراسیا و جلوگیری از سرایت بیماری به دیگر درختان را دلیل قطع این درخت کهن‌سال عنوان کرد و مدعی شد اعضای شورای راهبردی در زمان کرونا از طریق فضای مجازی در جریان روند بیماری، عدم پاسخ‌دهی درخت به اقدامات حفاظتی و زوال آن بوده‌اند و قطع درخت با تصمیم ایشان انجام شده است. خدا پدر کرونا را بیامرزد که بهانه‌ای شد برای خیلی چیزها. درخت در همین مدت کوتاه قارچ گرفت، قارچش عود کرد و به دیار باقی شتافت.

معضلی به نام مسئولان پاسخ‌نگو

سخنان فرهادی بار دیگر مشهدی نوش‌آبادی را به واکنش واداشت و سه روز بعد (۲۴ خرداد)، در یادداشتی در «اهل کاشانم» نوشت قارچ ناتراسیا که مخصوص هوای مرطوب است و نه هوای گرم و خشک کاشان، نمی‌تواند دلیل موجهی برای قطع عجولانه آن باشد. وی با اشاره به قطع دو سرو صدساله دیگر در ضلع شمال غربی باغ فین، قطع خودسرانه درختان این باغ را روند معمولی دانست که باید هرچه زودتر متوقف شود.

مشهدی یکی از مشکلات اساسی میراث را رودربایستی و محافظه‌کاری کارشناسان و مسئولان میراث و عدم اعلام موضع علنی آنان دانست و بدون ذکر نام مشخص، خطاب به شورای راهبردی باغ فین که با وجود حیرت از قطع چنار قاجاری، به‌جای تذکر جدی به مسبب حادثه، «با دور افتادن از جاده صداقت از در استمالت و دل‌جویی از مسببان برآمده‌اند»، هشدار داد.

این بیماری مال این‌جا نیست

چیزی که مشهدی در پایان یادداشتش به آن اشاره کرده بود، در گزارش مفصل خبرگزاری مهر در ۲۴ خرداد که باشگاه خبرنگاران جوان هم آن را بازنشر کرد، و یادداشت چند روز بعد جیحانی در میراث آریا، کشف رمز شد.

همه جای دنیا رسم است که مسئولان محلی برای احترام به افکار عمومی، مردم منطقه را از طریق رسانه‌ها و نشریات محلی از وقایع مطلع می‌کنند. رعایت این اصل از طرف رئیس اداره میراث کاشان که اتفاقاً همیشه به خوبی از همه امکانات فضای مجازی مثل سلفی با سلبریتی‌ها استفاده می‌کند، توقع بی‌جایی نیست. اما مهر گزارش داد که نه‌تنها مدیر پایگاه جهانی باغ فین به تماس‌ها و پیامک‌های مکرر خبرنگارش پاسخ نداده که مهران سرمدیان هم به ارسال لینک همان گفت‌وگوی فرهادی با فارس بسنده کرده است.

رئیس باغ گیاه‌شناسی کاشان هم در ادامه این گزارش با تأکید بر این‌که قطع و نابودی درختان کهن‌سال قابل جبران نیست، در پاسخ فرهادی گفت که قارچ ناتراسیا بیماری جدید و لاینحلی برای درختان نیست. ضمن این‌که این قارچ معمولاً روی درختان محیط‌های مرطوب و بیش‌تر بر روی مرکبات، درختان جنگلی و حتی سرو و کاج شکل می‌گیرد و راه‌کار علمی و منطقی مقابله با آن، قطع درخت نیست. تکمله حرف‌های حسین بتولی غیر از تأکید بر قوانین جدی یونسکو برای خروج اماکن تاریخی از فهرستش به دلیل عدم رعایت ضوابط و مقررات، این بود که اگر این بیماری قابل شیوع بود، بقیه درختان باغ هم باید دچار شده باشند.

به حریم خصوصی باغ فین نزدیک نشوید!

اما نقطه عطف غافل‌گیرکننده این داستان، ۲۸ خرداد با اظهار نظر حمیدرضا جیحانی در خبرگزاری میراث آریا – خبرگزاری رسمی میراث فرهنگی – رقم خورد. او در این یادداشت «ضمن احترام به نویسنده آن مطلب» یعنی مشهدی نوش‌آبادی، با لحن و موضع کسی ظاهر شد که گویا دیگران به یک دعوای خانوادگی وارد شده‌اند و انگار نه انگار که منبع اصلی انتشار خبر، خود او بوده است. جیحانی ضمن تکرار حرف‌های فرهادی گفت آسوده بخوابید که ما بیداریم: «این اقدام ما را هم اندوهگین کرده است. با وجود این، حفاظت از یک محدوده تاریخی گاه نیازمند اقداماتی این‌چنین است.»

وی در پایان خاطرنشان کرد: «باغ بر اساس برنامه مدیریت مصوب و بر اساس منشور حفاظت از باغ‌های تاریخی تحت حفاظت است و برنامه‌های مستمر بازکاشت بخش‌های آسیب‌دیده همواره در مرکز توجه قرار دارند.» ترجمه‌اش این است که جای نگرانی نیست اگر درخت چندصدساله را قطع کرده‌ایم، چون جایش نهال یکی‌دوساله می‌کاریم. یعنی همان کاری که سال ۸۹ بعد از قطع دویست اصله سروناز چهارصدساله انجام شد.

مرگامرگ درختان،‌ اندوهی خُرد نیست

مثل همیشه هیچ شخصیت حقوقی عافیت‌طلبی وارد ماجرا نشد و گرچه اساساً رسانه‌ای باقی نمانده، اما نکته تأمل‌برانگیز ماجرا عدم ورود جدی رسانه‌های نیم‌بند موجود و حتی فعالان فضای مجازی به این ماجرا بود. انگار نه انگار که از ابعاد مختلفی مثل محیط زیست، میراث فرهنگی و … فاجعه‌ای غیر قابل جبران رخ داده است. پس گرفتن حرف جیحانی توسط خودش هم باعث شد دیگران محیط را برای اعتراض مناسب تشخیص ندهند. تنها کاشان نیوز یکی‌دو یادداشت مرثیه‌وار منتشر کرد که یادداشت محمود ساطع، نویسنده و فعال فرهنگی، در ۲۹ خرداد طنز تلخ و گزنده‌ای داشت. او با اشاره به داستان شکل‌گیری «باغ سنگی» سیرجان توسط درویش‌خان اسفندیارپور در سال‌های ۱۳۴۰ و در اعتراض به اصلاحات ارضی، نوشت این یادمان جور و ستم و استیلای اندیشه استبدادی همیشه پابرجا خواهد بود: «از باغ سنگی روستای میاندوآب دهستان بلورد شهر سیرجان تا باغ فین کاشان راهی نیست؛ اما اینک ما کدام سنگ داشته را بر درختان نمانده باغ فین کاشان بیاویزیم؟»

مهم‌ترین سؤال ساطع در این یادداشت این بود که تنه بریده شده درختان چندصدساله باغ فین کجاست؟! راستش گرچه نمی‌دانم چرا او عدد دویست را به صدوبیست تقلیل داده، اما از این‌جا به بعدِ یادداشت آن‌قدر تلخ و گزنده است که هر بار خواندنش مو را بر تنم راست می‌کند و بغض می‌کنم. لطفاً شما هم بخوانیدش: «صدوبیست درخت تاریخی باغ تاریخی فین اکنون کجا است؟ مگر به استناد قوانین میراث کشورمان، هر اثری که تاریخی صدساله می‌یابد،‌ نمی‌بایست در فهرست آثار ملی سرزمین‌مان ثبت می‌شد؟ در کدام چاه زغال به آتش سپرده‌اید میراث طبیعی سرزمین‌مان را؟ اگر ارتفاع درخت‌های چندصد ساله باغ فین را دست‌کم ده متر فرض کنیم، هزارودویست متر از تنه درختان باغ می‌بایست می‌ماند که می‌توانستیم با واگذاری یک متر از آن به هنرمندان و مجسمه‌سازان ایران و جهان، امروزه هزارودویست تندیس و مجسمه داشته باشیم. می‌شد بزرگ‌ترین موزه هنر تندیس‌های چوبی جهان را بیرون از باغ،‌ شاید در باغ کهنه فین، برپا کنیم.»

دوره خطای انسانی

درباره اتفاقات هولناکی که در دهه اخیر در باغ فین افتاده، جز همان ویدئوی چهاردقیقه‌ای که همان سال ۸۹ برای برنامه «روز از نو» شبکه دو ساختم و در یوتیوب هم هست و شما نسخه صدثانیه‌ای‌اش را این‌جا می‌بینید، چیز دیگری ندارم که بگویم.

اما چیزی را که محمود ساطع در یادداشتش نوشته، من به چشم دیدم. یکی از روزهای همان سال‌های ۸۹ یا ۹۰ که خیلی اتفاقی از کنار باغ فین رد می‌شدم، یک ماشین باری را دیدم که کُنده‌های ۲۰۰ سروناز چهارصدساله بریده شده را که به‌دلیل بدحجابی مسافران خشک شده بود، بار زده بود. راننده که لابد از رانندگی کج‌ومعوجم با یک‌دست و سایه دوربینی که دستم بود مشکوک شده بود، دوباری ایستاد و از ماشین پیاده شد که خدمتم برسد و من که این‌جا مثل روز فیلم گرفتن از قطع درختان طاقت کتک خوردن نداشتم، هر بار فلنگ را بستم. به وقتش فیلم‌ها را منتشر می‌کنم.

در این سال‌ها بارها و بارها درباره «میراث نم‌کشیده کاشان» در رسانه‌های محلی و سراسری نوشتند و نوشتیم. از آن روز تا حالا هنوز این نم خشک نشده که هیچ، روزبه‌روز بیش‌تر به رگ و پی ساختمان هویت‌مان نفوذ کرده و چیزی به ویرانی‌اش باقی نگذاشته. نه در زمانه معجزه هزاره سوم کسی پاسخ‌گو بود، نه در دوره‌ای که از همه جا تدبیر و امید فرومی‌چکد.

دوره احمدی‌نژاد بود و داغ بودیم و فکر می‌کردیم آخر دنیا است. این‌قدر به سخت‌جانی و بلانسبت سگ‌جانی خودمان امیدوار نبودیم و نمی‌دانستیم قرار است سکه بالای ۱۰ تومان و دلار بالای ۲۰ تومان را هم ببینیم. همین است که دیگر نای تشکیل زنجیره انسانی دور سیلک که هیچ، فکر تشکیل زنجیره نباتی هم به ذهنمان خطور نمی‌کند. وقتی ترازوی عدالت به سمت عمارت سربه‌فلک‌کشیده روبه‌روی سیلک غش می‌کند و زمین‌های اطراف این تمدن هشت‌هزارساله در سایه‌اش قد می‌کشند، حرف زدن از زنجیره و هویت و تمدن و تاریخ و هر کلمه دیگری که قبل از «انسانی» قرار بگیرد، یک شوخی خنده‌دار است. این‌جا فقط «خطای انسانی» است که معنی دارد. واحد خطای انسانی هم هواپیما است. در شرایطی که جسم و روان‌مان در آسایش و امنیت نیست و کوچک‌ترین واحد نابودی محیط زیست و منابع طبیعی‌ برایمان همان «جنگل» و «دریا» و «رودخانه» و «تالاب» است، حرف زدن درباره قطع یک «درخت» بیش‌تر به یک شوخی مضحک شبیه است. در زمانه‌ای که خود ما به قول شاملو تمام‌قد به گزند خویشتن دست یازیده‌ایم و دست تطاول به خود گشاده‌ایم، واژه‌هایی مثل محیط زیست، انسان، هویت و درخت – حتی از نوع چندصدساله- چند ده رقم بعد اعشار است و معنادار نیست.

سؤال این روزها…

برای ساختن آن ویدئوی کوتاه، اول تا آخر سریال خاطره‌انگیز «امیرکبیر» را دیدم. این دیالوگ میان امیرِ بی‌گزندِ در تبعید و البته ناامید با خدمت‌کارش میرزا هاشم که بخشی از آن در این ویدئوی صدثانیه‌ای هم آمده، هنوزاهنوز توی گوشم زنگ می‌خورد و به گمانم باید سؤال اساسی این روزهای همه ما باشد:

امیرکبیر: میرزا هاشم! آن خانه‌ای که ساختی چه شد؟

میرزا هاشم: باد آمد و ویران کرد.

امیرکبیر: غافلی از باد… هزار بار بسازی، باز هم ویران می‌کند.

میرزا هاشم: یکی دیگر می‌سازیم.

امیرکبیر: چگونه است که یکی آباد می‌کند، دیگری مترصد است خانه‌ای آباد را ویران کند؟!

لینک کوتاه: asriran.com/0035ag

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: میراث فرهنگی باغ فین درخت چنار قطع درختان شورای راهبردی باغ فین کاشان میرزا هاشم فضای مجازی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۴۹۲۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حرکت تانک‌وار شهرداری زاکانی علیه پارک‌های قدیمی تهران؛ باز کردن باب «درخت‌کشی» به چه قیمتی؟

 استاد گیاه‌شناسی دانشگاه تهران می‌گوید: «پارک لاله تنها پارک تهران است که کلیه گیاهان آن نقشه برداری شده و در وب سایت سازمان بوستانها تمامی اطلاعات و نقشه پراکنش گیاهان آن قابل دسترسی است.با رفتارهای تهاجمی این‌چنینی به فضای سبز، باب درخت کشی در شهر باز خواهد شد و اگر هزاران پلاکارد هم با عنوان “ زنده باد درخت“ نصب شود، کسی آن را باور نمی‌کند.»

کسی نمی‌داند شهرداری تهران چه در سر دارد که هر روز شکایت و گله شهروندان رو به آسمان است، یک روز می‌خواهد در پارک‌های تهران هتل بسازد، روز دیگر می‌خواهد در پارک قیطریه برای مردمی مسجد بسازد که همان مردم، در همان پارک بخاطر این تصمیم تجمع کرده‌اند، یک روز قراردادی پر ابهام با چینی‌ها می‌بندد که برای تهران اتوبوس بیاورد و همان قرارداد صدای داد و فغان شورای شهری‌ها را بلند می‌کند.

این روزها هم نوبت به پارک لاله رسیده است. مدتی است که در پارک لاله تهران، سمت غربی ایستگاه آتش‌نشانی و روبه‌روی خیابان پورسینا، حصارهایی نصب شده است. در روزهای اخیر هم کانکس‌هایی در محل مستقر شده و گویا همه‌چیز مهیای آغاز عملیات درخت‌کشی و ساخت و ساز در پارک لاله است. این وضعیت باعث شد که هفته گذشته جمعی از شهروندان در این محل جمع شوند و به زاکانی اعتراض کنند.صحبت از ساخت یک فرهنگسرا در پارک لاله است.

در همین خصوص حسین آخانی، استاد گیاه‌شناسی دانشگاه تهران دیروز، ۱۵ اردیبهشت شخصا به پارک لاله رفته و از نزدیک اوضاع این محوطه حصارکشی شده را بررسی کرده است.

این استاد دانشگاه می‌گوید: «روز شنبه ۱۵ اردیبهشت به پارک رفتم و با صحنه‌های نگران کننده‌ای مواجه شدم. اول آنکه بخشی از جنوب پارک در نزدیکی ایستگاه مترو تغییر کاربری داده شده است. آنچه از لابلای حصار دیده شد، گود برداری و ایجاد سازه‌ای (شبیه دستشویی) به مساحت تقریبی حدود ۲۰۰-۵۰۰ متر مربع است. کمی دورتر در غرب آن، درست مجاور ایستگاه آتش نشانی و محلی که درختان انجیلی قرار دارند در چند هزار متر مربع حصار کشی شده است. علاوه بر انجیلی، درختان قدیمی تنومند و ارزشمند دیگری در این بخش پارک رویش دارد. درختان این بخش پارک به دلیل خاک باز، از شادابی و سلامت بیشتر برخوردار است و طبیعی است کوچکترین دستکاری در آن نباید صورت گیرد.»

آخانی با بیان اینکه در ۱۳ اردیبهشت امسال با آقای مهندس مختاری رئیس سازمان بوستان‌ها و فضای سبز تهران در خصوص دلیل این حصار کشی پرسیدم. ایشان به من قول دادند که آنجا هیچ درختی قطع نمی‌شود. ادامه می‌دهد: «در گفت‌وگوی دوباره خود با آقای مهندس مختاری متوجه شدم که ماجرا جدی است و برنامه تغییر آن محل برای اهداف فرهنگی وجود دارد. اگر چه ایشان مدعی عدم قطع درخت بود ولی تغییراتی که بناست انجام شود و روزنامه همشهری نیز به آن اشاره کرده است باعث تهدید این زیست بوم شهری و به مرور باعث خشک شده درختان خواهد شد.»

به گفته استاد گیاه‌شناسی دانشگاه تهران، جنوب پارک لاله از نظر گونه‌های درختی متنوع‌ترین و اتفاقا دارای گونه‌های بومی است و با توجه به انبوه درختان، سیمای جنگلی شمال کشور را در ذهن تداعی می‌کند. او معتقد است: «هر گونه تخریب، تغییر کاربری و حتی ایجاد آب‌نما و راه عبور و مرور به این زیست بوم شهری اشتباه و خطای نابخشودنی است.»

چرا پارک لاله مهم است؟

دکتر آخانی در برابر این پرسش که چرا پارک لاله اهمیت دارد و چرا باید نگران این بوستان باشیم،‌ می‌گوید: «اول اینکه این پارک تنها فضای سبز مجاور بزرگترین و قدیمی‌ترین دانشگاه کشور است. دانشگاهی که در قلب شهر تهران از داشتن یک کمپوس (فضای بیرونی) مناسب محروم است. این پارک تنها جایی است که دانشجویان می‌توانند با دوستان خود در آنجا قدم بزنند و زیباترین خاطرات دوران تحصیل خود را بگذرانند. شک ندارم که هزاران دانشجو در همین پارک بزرگترین تصمیم خود را در فضای زیبای پارک برای تشکیل زندگی مشترک را گرفته‌اند.»

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: «آرزو داشتم که روزی پارک لاله را به باغ گیاه‌شناسی تبدیل کنم تا دانشگاهی باز باشد برای شهر تا کودکان، دانش آموزان و دانشجویان و مردم با دنیای گیاهان آشنا شوند. بعد از چندین سال مذاکره مفصل و جلسات متعدد، هیئت مدیره سازمان بوستان‌ها و فضای سبز شهر تهران - علیرغم موافقت‌های اولیه - با آن مخالفت کرد. دلیل مخالفت این بود که این پارک قدیمی است و به هیچ عنوان نباید به آن دست زد! بعد توافق شد که باغ گیاهشناسی در دو سوی اتوبان چمران در مجاور برج میلاد و دانشگاه تهران ساخته شود. توافق انجام شد، تفاهم نامه امضا شد، شورا آن را مصوب کرد ولی به دلایل نامعلوم به مرحله اجرا نرسید.»

او ادامه می‌دهد: «پارک لاله تنها پارک تهران است که کلیه گیاهان آن نقشه برداری شده و در وب سایت سازمان بوستانها تمامی اطلاعات و نقشه پراکنش گیاهان آن قابل دسترسی است. در این پروژه که توسط اینجانب در دانشگاه تهران انجام شده است، بایستی بزودی با نصب پلاک، شامل نام‌های علمی و فارسی و پراکنش در داخل پارک و با استفاده از کد QR ، علاقه مندان بتوانند اطلاعات دقیق‌تر شامل عکس‌های دقیق و پراکنش آن را بدست آورند.»

آخانی اظهار می‌کند: «پارک لاله تنها پارکی است که در آن درخت انجیلی (Parrotia persica) بیش از نیم قرن پیش کاشته شده است و به همین دلیل ارزش و اعتبار حفاظتی بسیار بالایی دارد.»

استاد گیاه‌شناسی دانشگاه تهران با بیان اینکه به یاد می‌آورم در فروردین ۱۴۰۱، وقتی برای ایجاد موزه علم در زمین‌های در اختیار دانشگاه تهران واقع در ملا صدرا چندین درخت سرو نقره‌ای آمریکایی - که ارزش‌های اکولوژیک چندانی برای شهر ندارند - قطع شدند، آقای مختاری و ماموران شهرداری محکم جلوی آن ایستاد،‌ می‌گوید: « آقای مختاری، به عنوان کسی که خود را حافظ درختان تهران می‌داند، و شورای شهر تهران وظیفه دارند جلوی این تغییر کاربری تحت هر عنوان و با هر هدفی بیایستد. با رفتارهای تهاجمی این‌چنینی به فضای سبز، باب درخت کشی در شهر باز خواهد شد و اگر هزاران پلاکارد هم با عنوان “ زنده باد درخت“ نصب شود، کسی آن را باور نمی‌کند.»

با این گلایه‌ها و با توجه به اینکه هر دو اقدام ساخت مسجد و فرهنگسرا در بوستان‌های قیطریه و لاله با اعتراض و تجمع شهروندان روبه‌رو شده،‌سوال اینجاست که شهرداری تهران برای کدام مردم و چه کسانی این بنا را می‌سازد؟ چرا شهرداری می‌خواهد با تانک از روی پارک‌های تهران بگذرد؟ این همه لجبازی با مردم شهر چه هدفی را دنبال می‌کند؟ شهرداری که مردم با اقداماتش همراه نیستند، برخی از اعضای شورای شهرش جلسه سخنرانی‌اش را ترک می‌کنند و با اون همسو نیستند، چه هدفی دارد؟

دیگر خبرها

  • نقدی بر حصار کشی و اسباب‌کشی درختان از پارک‌ها
  • علت حصارکشی در پارک لاله چیست؟ +عکس
  • درختانی که از داخل ساختمان عبور کردند
  • درخت 500 ساله در گیلان قربانی بی‌توجهی (فیلم)
  • حرکت تانک‌وار شهرداری زاکانی علیه پارک‌های قدیمی تهران؛ باز کردن باب «درخت‌کشی» به چه قیمتی؟
  • درخت کشی در تهران؛ چرا شهرداری به دنبال قطع درختان است؟
  • درخت کشی در تهران
  • چرا شهرداری می‌خواهد با تانک از روی پارک‌های تهران بگذرد؟
  • (ویدئو) واکنش جالب یک «تنبل» بعد از دیدن بچه گمشده‌اش
  • اردیبهشت ماه، زمان کنترل و کاهش خسارت کرم خراط درختان گردو